شناسنامه
نام کامل: Hay Day
سال انتشار: ۲۰۱۲
سازندگان: Super cell
سیستمعامل: Android, IOS
رده سنی:
- + 3 (google play)
- + 4 (Apple store)
ماجرای بازی
مزرعهداری که از کار افتاده شده و دیگر از پس نگهداری محصولاتش برنمیآید، از بازیکن میخواهد تا مراقبت از مزرعه را به عهده بگیرد. بازی پس از این مقدمه به بازیکن میآموزد که چگونه باید ذرت و گندم بکارد، به مرغها
غذا بدهد و خلاصه آن که چطور بازی را پیش ببرد. هر چند این مقدمه برای مخاطب تصویری از بازی ترسیم میکند که در آن قرار است به کشاورزی و مزرعهداری بپردازد اما پس از گذشت زمانی نه چندان طولانی، مزرعهدار تازهنفس با پیشرفت در بازی و فروش محصولاتش پا در مسیر تجارت میگذارد، پیشرفت کرده و وارد سایر حوزهها هم میشود.
بررسی محتوا و آثار بازی
اولین نکتهی مثبت، آموزشهایی است که بازی به مخاطب خود خصوصا اگر کم سن باشد میدهد. در «هِی دِی» بازیکن در زمینه کشاورزی با فرآیند کاشت و برداشت آشنا شده آن را تجربه میکند، در مورد دامپروری پرورش دادن حیوانات اهلی از گاو و خوک و خروس گرفته تا اسب و خرگوش را می آموزد و خواهد فهمید که حیوانات اهلی چه نیازهایی دارند، محل نگهداریشان کجاست و غذایشان چطور و از چه چیزی درست میشود و همچنین میآموزد که منافع هر حیوان برای ما چیست و هر حیوانی چه نیازهایی از زندگی انسان را برآورده میکند
در حوزه تجارت نیز بازیکن قواعد اولیه تجارت را خواهد آموخت، متوجه نسبت و تفاوت ارزش اجناس با هم خواهد شد و همچنین یادمیگیرد خامفروشی و تولید ارزش افزوده چه تفاوتهایی با هم دارند و معایب و مزایای هر کدام در چیست. در این بازی بازیکن با قواعد ساده هتلداری، فواید معدن و همچنین برخی دیگر از صنایع نیز یک آشنایی اولیه پیدا خواهد کرد.
در مسیر پیشرفت بازی محاسبه و بررسی هزینه و فایده نقش پررنگی دارد به همین دلیل توانایی محاسبه و بررسی سود و زیان در بازیکن افزایش خواهد یافت.
همینطور میتوان گفت بازی برخورد بسیار لطیفی را با اتفاقات دنیای پیرامون پیشگرفته. بازیکن در یکی از اولین معاملاتش به مهدکودک کالایی میفروشد و از طرف بچههای مهد، نامه و نقاشی دریافت میکند. در بازی حیوانات کشته نمیشوند، با آنها بدرفتاری نمیشود و بر بسیاری از واقعیتهای دنیای صنعتی سرپوش گذاشته میشود که این مسئله باعث میشود تا روحیهای شاد و مثبت در بازی جریان داشته باشد.
میتوان به عدم وجود محتوای جنسی و عدم وجود رقابتطلبی و حضور درصد بسیار کمی از شانس در بازی به عنوان اتفاقات مثبتی اشاره کرد که روحیهی شاد بازی را که پیشتر گفته شد افزایش میدهند.
بازیکن با انجام این بازی تصویری جدید از خودش را رسم میکند و به تعریف جدیدی از خودش میرسد و خود را یک کشاورز و مدیر موفق میپندارد.
در این بازی همه مشتری هستند. از کلیسا گرفته تا مهدکودک و خانم یا آقای همسایه و حتی دیگر بازیکنانی که در بازی هستند، همه و همه فقط به چشم یک مشتری دیده می شوند و ملاک پیشرفت در بازی سود کردن است و افزایش تجربهکاربری (XP). بازیکن به جای آن که تلاش کند تا کار مردم را راه بیندازد و در جستوجوی رضای خدا باشد که ویژگیهای یک کاسب خوب است؛ تنها محاسبه میکند که اگر محصولش را به چه کسی و چطور بفروشد سود بیشتری حاصل خواهد شد، در این مدل فکری انصاف و سایر خصایص انسانی اهمیتی ندارد و حتی اگر تخفیفی هم داده شود، برای فروش بیشتر است. با انجام این بازی این شیوه و نگرش ناخودآگاه در بازیکن رسوخ میکند.
از نکات دیگر بازی این است که زمینی که در ابتدای بازی به بازیکن داده میشود تا در آن به کشاورزی و مزرعهداری بپردازد پر از درختهایی است که به طور طبیعی در آن وجود دارد. برای پیشرفت در بازی لازم است تا بازیکن درختها و دیگر چیزهای طبیعی مثل سنگها را ببرد و با بمب و دینامیت منفجر کند تا مزرعهاش گسترده شود.
بازی با تشویق انباشت و گردآوری سرمایه این رفتار را در بازیکن تقویت میکند. بازیکن با انجام زیاد این بازی و بازیهایی از این دست، نفع شخصی خودش را در اولویت بالاتری از دیگران میبیند و این نفع شخصی را مترادف با جمعکردن سرمایه خواهد دانست.
بازی پول و زمان را قابل معاوضه و همارزش قرار میدهد. میتوان با صرف پول زمان را خرید و با صرف زمان پول بدست آورد.
کمی عمیق تر بیاندیشیم
ما طبیعت را تخریب میکنیم تا بهجای آن طبیعت منظمی بسازیم. در بازی پس از تخریب طبیعت میتوان گل و درخت کاشت. طبیعت تحت سلطهی انسان در میآید تا به نظمی مرتب شود که عقل استدلالی انسانها درک میکند. گویا بازیساز میخواهد بگوید هیچ قانونمندی دیگری وجود و فقط آنچه محاسبات ریاضی و مدلها قدرت بیان و صحبت دربارهاش را دارند وجود دارد یا اجازه دارد که موجود باشد!
در این بازی بازیکن میتواند قیمت فروش اجناسش به دیگر بازیکنان را تعیین کند اما از نکات قابل توجه آن است که به بازیکن اجازه داده نمیشود تا قیمتگذاری را هر طور که مایل است انجام دهد. و سقف قیمتی برای هر جنس درنظر گرفته میشود که این با توجه به منطق اقتصادی بازار آزاد که بازی زاییده آن است مسئلهای در ذهن ایجاد میکند. چرا این محدودیت که مخالف سرمایهداری لیبرالیستی است در بازی ایجاد شده؟
از دیگر مسائلی که توجه را جلب میکند این است: در بازی ظرفیتی برای تفریح بازیکن وجود ندارد، هر چند بازیکن از تفریح دیگران کسب درآمد میکند اما خودش امکان تفریح ندارد. با این حال ظرفیت تجملگرایی برای او تعبیه شده است، میتواند کالای تجملی برای مزرعهاش بخرد و از آن استفاده کند و این تجمل گرایی نیز بخش دیگری از منطق تولید در نظام سرمایهداری است که در این جا به دقت رعایت شده است. به عبارت دیگر بازی انسان را تنها به عنوان یک انساناقتصادی به رسمیت میشناسد. .
گزینههای جایگزین
- پِرسیتی
- پرسیتی یک بازی ایرانی مشابه با این بازی است که اثرهای منفی مطرح شده در آن کمتر وجود دارد
کمی با بچه ها گپ بزنیم
با توجه به دیدگاههایی که بازی به طور ناخودآگاه در ذهن فرزند ما ایجاد میکند بهتر است تا به او اجازه ندهیم این بازی زمان زیادی از اوقات فراغت او را پرکند. همچنین
- خوب است به او توضیح بدهیم که کشاورزی فقط کاسبی و مدیریت فروش نیست.
- خوب است تا بگوییم که آدم باید تلاش کند تا در این دنیا وظیفهاش را انجام دهد و این وظیفه فقط فکر کردن به منافع شخصی نیست، آدمها در قبال یکدیگر و جامعه مسئولاند و آدمهای خوب کسانی هستند که برای اهداف بزرگ میکوشند.
- باید به بچهها توضیح دهیم پول حلّال همهی مشکلات نیست و همه چیز را با پول نمیتوان بدست آورد.
- خوب است تا به بچهها توضیح دهیم طبیعت بسیار قانونمندتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد. پس نباید دربارهاش عجولانه قضاوت کرد و نباید اجازه داد که برای تامین اهداف مادی، طبیعت مورد هجوم و تجاوز بشر قرار گیرد.
خوب است تا توجه کنیم بازی امکان ارتباط اینترنتی و چت دارد و در این گفت و گوها بچهها ممکن است با افراد ناشناسی آشنا شوند که آنها را در دنیای واقعی ندیدهاند. از این رو بهتر است تا با بچهها صحبت کرده تا از گفتوگو و چت با دیگران بپرهیزند.