شناسنامه
نام کامل: Clash of clans
سال انتشار:
- 2012 (IOS)
- 2013 (Android)
سازندگان: Super cell
سیستمعامل: Android, IOS
رده سنی:
- + 7 (google play)
- + 9 (App Store)
ماجرای بازی
ماجرای این بازی روایت توسعه به شیوهی غربی است؛ شما صاحب تکهزمینی شدهاید که باید در آن حکومتی مقتدر به وجود آورید. برای قدرتمندتر شدن حکومتتان نیاز به منابع طبیعی و پول دارید. با این منابع میتوانید ارتش درست کنید، ساختمان بسازید و تجهیزاتتان را ارتقاء دهید. برای بهدست آوردن این منابع سه راه وجود دارد:
- صرف وقت
- غارت منابع دیگران
- صرف پول (پول واقعی: ریال!)
بررسی محتوا و آثار بازی
بازیکن در اکثر بخشهای بازی مانند خرید، ساختوساز، چیدن نقشه، و پیاده کردن سربازان برای جنگ باید محاسبه نموده و منابع محدود خود را مدیریت کند . از این رو بازی قوهی محاسبه و مدیریت بازیکن را بالا میبرد وتوانایی تحلیل را در وی تقویت می نماید.
بازی بخشی به نام Clan یا قبیله دارد که کارگروهی و تیمی در این بخش صورت میگیرد. افراد برای پیروزی باید با همدیگر مشورت و همفکری کنند که در این فرآیند کارگروهی را خواهند آموخت.
از دیگر عوامل جذاب کننده بازی میتوان به این موارد اشاره نمود
- موسیقی بازی جذاب است.
- شخصیتها، ساختمانها، فضا و تصاویر بسیار متنوعند.
با تقویت هر شخصیت یا ساختمان شاهد تغییر در ظاهر آن خواهید بود. ظاهر آن شخصیت یا ساختمان بهتر و مقتدرانهتر از قبل میشود. چنان که اشاره شد یکی از درگیری های بازیکن در حین بازی، مدیریت و رهبری قبیله است. انجام دادن مطلوب این مسئولیت بازیکن را به این نتیجه میرساند که توانایی مدیریت و رهبری خوبی دارد و به او در این زمینه اعتماد به نفس میدهد .
وجود شبکهی اجتماعی مخصوص خود بازی، درکنار جذابیتهایی که به همراه دارد، می تواند خطرهایی را نیز برای فرزندان ما به دنبال داشته باشد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
در بازی لازم است تا برای پیشرفت درختها را قطع کنید یا سنگها را حذف کرده یا قارچهای خودرو را بچینید و دور بریزید. بازی با این سیاست، احساس بازیکن نسبت به طبیعت را به طور ناخودآگاه تغییر میدهد. درخت، موجودی که انسان از سایه، میوه و حتی چوب آن استفاده میکند و با داشتن آن در محیط زیستش احساس خوشی و سرزندگی میکند، به موجودی تبدیل میشود که اگر بریده نشود از پیشرفت جلوگیری خواهد کرد!
همانطور که در ماجرای بازی گفته شد، شما میتوانید برای پیشرفت زمان یا پول صرف کنید و یا غارت کنید! به بیان دیگر بازی میگوید: غارت کردن، صرف زمان و صرف پول راههایی برای پیشرفت و توسعه هستند. شما میتوانید هر کدام را که خواستید انتخاب کنید تا روستای شما توسعهیافتهتر شود. اما آیا واقعا دزدی و غارت دیگران راه مناسبی برای پیشرفت است؟! بازی بهطور ناخودآگاه به ذهن مخاطب (خصوصا اگر مخاطب کودک یا خردسال باشد) القاء می کند که برای رسیدن به هدفت می توانی به منابع دیگران دستبرد بزنی. توسعه مهم است و این که از چه راهی به این هدف برسی چندان مهم نیست، مهم این است که دهکده ات بزرگ شود و حکومتت مقتدر گردد.
همانطور که شما دیگران را غارت میکنید، ممکن است غارت شوید. غارت کردن یک دهکده تنها زمانی ممکن است که صاحب دهکده آنلاین نباشد و در نتیجهی این سیاست بازی بازیکن ممکن است وقتی که آنلاین نیست نگران این باشد که مبادا در غیاب من حاصل زحماتم به غارت رود! همین که بازیکن در طول روز به دفعات حس اضطراب را تجربه می کند ممکن است پیامدهای متعددی را برای بازیکن به دنبال داشته باشد. از جمله این که:
- بازیکن به تدریج به یک فرد مضطرب تبدیل میشود.
- بازیکن به دفعات زیاد به بازی برمیگردد تا مورد غارت قرار نگیرد و منابعی که جمعکرده به یغما نرود. در نتیجه زمان زیادی از روز را در مقاطع مختلف به بازی اختصاص میدهد.
- از آنجا که بازی Clash of Clans تمام نمیشود. بازی به بخشی از زندگی روزمرهی بازیکن تبدیل میشود و به همین دلیل بخشی از دغدغههای ذهنی بازیکن معطوف به بازی میشود و تمرکز او در انجام سایر امور روزمره کم خواهد شد.
وقتی دیگری شما را غارت میکند، بازی به شما این امکان را میدهد که از او انتقام بگیرید. حس انتقام گرفتن و تشویق آن توسط بازی روحیه انتقامجویی را در بازیکن تقویت میکند. وجود قبایل و جنگهایی که بین این قبایل رخمیدهد این ایده را در ذهن بازیکن خردسال تقویت میکند که افراد دو دستهاند، همقبیلهایها و بقیه، دوستان و دشمنان. دیگران یا با ما هستند یا علیه ما!
به این نکته هم میتوان اشاره کرد که در هنگام غارت، همه چیز تخریب میشود و بازی بخاطر تخریب کامل سرزمینی که مورد حمله واقع شده است به بازیکن امتیاز میدهد. این که هر چیزی را باید تخریب کرد، اندیشهی مخربی است که بازی در راستای تقویت آن قدم برداشته است.
کمی عمیق تر بیاندیشیم
همان طور که در بخش "بررسی محتوا و آثار بازی" اشاره شد در زمینی که بازیکن در ابتدای بازی تحویل گرفته است، درختها، سنگها، قارچها و دیگر علایم زیست طبیعی یا باقیمانده از تمدنهای قبلی دیده میشود، بازیکن باید این عوامل را حذف کند و برای حذف این عوامل باید سکه یا اکسیر خرج کند، و با حذف آنها تجربه بازیکن که مسبب
ارتقای مرحله وی است افزایش مییابد. حتی گاهی دیده میشود که بازیکن با ازبینبردن این عوامل الماس دریافت میکند. با این افعال به صورتی ناخودآگاه به بازیکن القا میشود که برای پیشرفت اگر لازم باشد میتوان به طبیعت آسیب رساند و عوامل تمدنهای قبلی را نابود کرد.پیشرفتی که بازی تعریف و دنبال میکند به شدت مفهومی سرمایهدارانه و مدرنیستی دارد، پیشرفت بازی شامل جمعکردن سکه و اکسیر است، زیاد کردن اعداد است و مهم نیست که این پیشرفت با غارت دیگران بدست میآید یا قطع کردن درخت و تهی ساختن زمین از گذشته. مهم خود پیشرفت است و همین هدف هر وسیلهای را توجیه میکند.
در مورد قطع درختان یک نکته قابل توجه دیگر هم وجود دارد: شما درخت قطع میکنید اما میتوانید برای تزیین زمین خود گل بکارید! تفاوت بین درخت و گلی که کاشتهاید در این است که درخت امکان جابجایی ندارد اما باغچه گل خود را میتوانید تغییر مکان دهید! بازی علنا طبیعت مصنوع (!) را به طبیعت غیرمصنوع برتری میدهد.
همانطور که قبلا ذکر شد، در بازی بازیکن از سه ارزش میتواند اکسیر، پول و الماس تولید کند:
- صرف زمان
- غارت دیگران
- صرف پول (پول واقعی، ریال)
اولین پیآمد این مسئله این نتیجهگیری ناخودآگاه است که زمان، پول و غارت دیگران معادلند. شما میتوانید زمان خرج کنید و پول دریافت کنید یا بالعکس!
دیگر این که غارت واقعا یک گزینه است. یک گزینه که اگر کسی میتواند باید از آن استفاده کند. و از محاسنش بهرهگیرد، همه چیز در یک حساب و کتاب مدرنیستی خلاصه میشود، همه چیز ابزارند، حتی جان آدمها، بازیکنی که کمی در بازی حرفهای شده، هنگام شروع جنگ و غارت تنها به این میاندیشد که در آخر کار آیا شروع این جنگ برایش از لحاظ مادی به صرفه است یا نه! در این نگاه فقط سود نهایی مهم است و نه جان سربازها ارزش دارد، نه امنیت دهکدهها و نه هیچ چیز دیگر!
گزینههای جایگزین
- پِرسیتی
- مزیت این بازی آن است که بهجای غارت، تولید و همکاری با سایرین هستهی اصلی بازی را تشکیل میدهد و دیگر از وجوه منفی ذکر شده خبری نیست.
- از دیگر مزایای این بازی میتوان به ایرانی بودن آن اشاره کرد
کمی با بچه ها گپ بزنیم
خوب است حواس ما به این نکته باشد که بازی امکان چت دارد و هر کسی که در قبیله باشد میتواند با دیگران چت کند و با موضوعاتی آشنا شود که تا به حال آشنا نبوده و یا این که در دنیای واقعی با یک غریبه قرار بگذارد. چون
بازی این امکانات را دارد خوب است قبل از این که فرزندمان را با این محیط تنها بگذاریم برای او توضیح دهیم که مراقب تهدیدهایی که در کمین اوست باشد، به هر پیشنهاد دوستی جواب مثبت ندهد و خارج از فضای بازی بحثی را مطرح نکند چرا که مخاطب او یک غریبه است.
در بازی شما میتوانید پول واقعی خرج کنید و پول مجازی خریداری کنید. فرزند ما باید در این فرآیند مهارت هزینهکردن را بیاموزد. از این رو برای رشد بهتر فرزندمان بهتر است توجه کنیم که در برابر مقابل پافشاری او بر هزینه کردن بی حساب و کتاب پول تسلیم شویم.
انتقام از یک دهکده یا غارت آن تنها زمانی ممکن است که شخص صاحب قبیله آنلاین نباشد، پس بازی به صورت ضمنی بازیکن را وادار میکند تا زمان زیادی را در بازی آنلاین باشد، از این رو خوب است تا برای بازی فرزندمان در طول روز محدودیت زمانی و محدودیت تعداد دفعات آنلاین شدن در طول روز قائلشویم.
بازی بسیار علاقهمند است که بازیکن را به سوی بازی برگرداند. به همین دلیل هشدارهایی میفرستند و مثلا میگوید که قبیله به تو نیاز دارد یا سربازخانه بهسازی شد. بازیکن وقتی بازی را باز میکند که سربازخانه جدید را ببیند، یک دور بازی هم خواهد کرد که بتواند سرباز جدید باز شده را تربیت کرده یا امتحان کند، بدین ترتیب تعداد دفعات زیادی بازگشت ناخواسته به بازی رخ می دهد. بدین ترتیب به سادگی ممکن است که بازی به بخشی از زندگی و دغدغهی فرد تبدیل شود و تمرکز وی در زمان انجام سایر کارها را از بین ببرد.دومین مسئله صرف زمان زیاد برای بازی است که چون این صرف زمان اندک اندک و در مقاطع متعدد رخ میدهد ممکن است چندان به چشم نیاید اما بر زندگی شخصی بازیکن به شکل قابل توجهی موثر خواهد بود. مراجعه پیدرپی و ناخودآگاه به بازی مثل هر تکرار ناخواستهی دیگری میتواند اعتیادآور باشد. از این رو پیشنهاد ساده ما این است که هشدار بازی را خاموش کنید یا به آن اهمیت ندهید